دایره المعارف گرافیک.عکس.بک گراند.فایل های باز
تاریخ : یک شنبه 13 اسفند 1391
نویسنده : میلاد پورمحمدی

گفتم:«لعنت بر شيطان»!

شيطان لبخند زد.

 پرسيدم:«چرا مي خندي؟»

 پاسخ داد:
«از حماقت تو خنده ام مي گيرد.»

 پرسيدم:«مگر چه كرده ام؟»

 گفت:
«مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام.»

 با تعجب پرسيدم:«پس چرا زمين مي خورم؟!»

 جواب داد:
«نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛ تو را زمين ميزند.»
پرسيدم:
«پس تو چه كاره اي؟»

پاسخ داد
«هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواري بياموز.»

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
برچسب‌ها: لعنت , بر , شيطان , ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از محصولاتمان راضی باشید